آیین مهربانی

این وبلاگ رو تقدیم میکنم به همه مهربانهای ایران زمین

آیین مهربانی

این وبلاگ رو تقدیم میکنم به همه مهربانهای ایران زمین

رسیدن به خوبی (نویسنده حسین )

به کسانی که میخوان این مطلب رو مطالعه کنند پیشنهاد میکنم اول ستایش و نیایش رو مطالعه کنندو بعد این موضوع:

یک آدمی بود که خیلی دعا میکرد یک شب عالمی به خوابش اومد و گفت تو نمی خواد دعا بکنی این دعا هایی که میکنی بی فایدست برو به کار و زندگیت برس تو جز عشاقی این دعا ها فایده نداره این موضوع رو با دیگران عنوان کرد و از فردای اون روز عبادت خودش رو ببیشتر کرد ،ازش پرسیدنپس چرا عبادت خودت رو بیشتر کردی گفت:من تازه فهمیدم که منو هم به حساب می اورند و یکی هست که به من توجه داره تو اون دنیا، فهمیدم که که اسم من هم اون بالا هست، پس به خاطر همین بیشتر دعا میکنم...

خوب بریم سر اصل مطلب:

هر انسانی دوست داره بزرگ و خوب بشه نه از لحاظ جسمانیاز لحاظ روحی و معنوی میگم، یک جایی عنوان شد که اقایان و خانمها بین علم و هنر و خوبی کدام بهتره میدونید همه چی جواب دادند بله خوبی بهتره میدونید چرا چون عالمی که خوبی نداشته باشه خوب میره بمب اتم میسازه میریزه رو سر مردم درسته؟ خوب پس معلوم میشه خوبی از علم بهتره و یک هنرمند که مثلا نقاشی عایی داره یک نقاشی عالی کشیده و مثلا اوقات خودشو با کارهای بد میگذرونهپس اینجا هم معلوم شد خوبی از هنر هم بهنره، یک مهندس مکانیک بود که کتابی داشت که در اون اخرین دستاورد های مکانیک رو نوشته بودند اون کتاب رو به دوستش امیر که اون هم مهندس مکانیک بود هدیه داد و در اول اون کتاب میدونید چی نوشته بود،نوشته بود تقدیم به امیر که هر چقدر این کتاب رو بخونه از اون چیزی نمیفهمه.یعنی این که اون میدونست مهندس امیر درکش از این بیشتر نیست پس ما باید بدونیم هر انسانی تا اندازه ای درک دارهو خوبی هیچ حد و محدودیتی نداره پس باز هم اینجا فهمیدیم که خوبی بهتراز عالم بودنه.

ما انسانها اگر بخواهیم بزرگ شیم باید باید همین الان بنشینیم نفس عمیقی بکشیم و به این درک برسیم که بله الان کسی هست که اینجا و همه جاهست و صدای مارو میشنوه و بعد نیت کنیم و بگیم ای خدا من از امروز میخوام اون کارایی رو بکنم که همه میدونن خوبه و اون کارهای که همه میدونن بدهست رو دیگه انجام ندم،بیایم از رفتار دیگران الگو برداری کنیم تمام صفات خوب انها رو یکی یکی انتخاب کنیم و اتنجام بدیم و کارهایی بد اونهارو کنار بزاریم بیاییم هر روز به یاد اون روزی بیافتیم که روزی از دنیا خواهیم رفت و از ما بازخواست خواهد شد و بیاییم گریه کنیم اما نه گریه ای که کافر میکنه اینجا بگم که گریه برای مسلمان نیست کسی که گریه میکنه خطایی کرده که گریه میکنه پس یکی از نشانه های مسلمان اینه که گریه نمیکنه و همیشه خندانه میدونید این که میگم گریه کنید ،گریه خوشحالی به خاطر این که دیگه فهمیدیم که نباید کار بد کنیم و این خیلی خوبه من چند تا از الگوهایی که لازمه برای این که انسان بزرگی و خوبی بشیم رو اینجا مینویسم حتما مد نظر بگیرید مطمئن باشید بی تاثیر نیست.

الف)چهره گشاده داشته باشیم از نشانه های یک مسلمان اینه که گشاده رو باشیم عبوس و مصیبت زده نباشیماستادی در سر کلاسش به دانشجویان تکلیف ویداد که اقای فلانی شما فلان کتاب رو مطالعه کن و خانم فلانی شما هم فلان کتاب رو یک اقایی هم تو کلاس بود که همیشه قیافه ای عبوس و ناراخت داشت رو به استاد کرد و گفت:استاد لطفا کتابی هم به ما پیشنهاد کنید مطالعه کنیماستاد رو به اون کردو گفت شما هم مصیبت نامه عطار رو مطالعه کنید ،میدونید چرا چون قیافه اون فرد مثل عبوس ها بود.پس بیاییم گشاده رو باشیم.

ب)بیایم سخاوت داشته باشیم و راست گو باشیم:

بیایم اگه پولی داشتیم و خودمون نیاز واجبی به او نداشتیم اون پول رو تو بانک الهی بزاریم، بله بانک الهی، بیاییم اون پول رو به کسی که نیاز داره بدیم واصلا نگران نباشیم ما وقتی نیازهای کوچیک مردم رو بر طرف کنیم وقتی که خودمون احتیاج به کمک داشته باشیمخدا خودش به ما کمک میکنه مگه شما ستایش نکردید مگه ندیدید خدا چقدر بزرگه مگه نیایش نکردید مگه ندیدید با نیایش نیروهای درونی ما به امر خدا برای کمک به ما مامور میشن اگه به این باور رسیدید انجام این کارها خیلی اسون میشهاز هر چیزی ساده تر مازندگی میکنیم ما کار خوب میکنیم تا لذت ببریم و چه چیز بهتر از سخاوت داشتن هست همه انسانها راست گویی رو دوست دارند،چون کار خوبیه انسانها از راست گویی لذت میبرندهیچ کسی نمیتونه بگهمن استعداد راست گویی ندارمو سخاوت بلد نیستم پس این کار چیزی که تو وجود همه ماهستو مامیتونیم به اون برسیم...

ج)غرور ،غرور رو کنار بزاریممیدونید غرور یک صفت شیطانیه و اصلا مال انسان نیست اولین کسی که احسااس غرور کرد شیطان بود این غرور بود که شیطان رو از عرش به خاک انداخت اه شیطان نمیدونه اون زمانی که به ادم سجده نکرد باعث این شد که به خاک بیفته به چیزی که آدم از اون درست شدو این خیلی سخت وناگواره ،غرور یک گدایی بی شرمانست آره گدایی یک ادم درومنده وقتی گدایی میکنه شرم اورانه گدایی نمیکنه میاد دستشو درازمیکنه به شما میگه به من اجز کمک کنید ولی کسی که غرور داره میره اون بالا میگه بیایین به من سلام کنید به من احترام بزارید من بزرگم من قدرت دارم ببینید من اکه این بالا باسم قدرت دارم اگه بیام پایین قدرت ندارم شما چقدر از کسی که غرور داره بدتون میاد مثلا یک دکتری میاد میگه من فلان کارو کردم من اله کردم من بله کردم شما از حرفهای این ادم بدتون میاد چون غرور داره کسی نیست که از غرور خوشش بیاد نمیدونم منظور منو می فهمید یا نه باییم بزرگی رو فقط به یک نفر نسبت بدیم و اون هم خداست بگیم ای خدا بزرگی از آن توست من حقیری بیشتر نیستم وقتی این رو گفتیم دیگه غروری نخواهیم داشت.

د)بیاییم خشم رو کنار بزاریم

حضرت علی(ع) غلامی داشت یک روز غلامشون رو صدا کردند ولی غلام جواب ندادچند بار امام صدا کردند ولی غلام جواب نداد امام رفتند در حیاط ودیدند غلام زیر سایه درخت دراز کشیده گفت غلام صدای منو نمیشنوی این همه صدات میکنم غلام گفت چرا میشنوم ولی چون میدونستم عصبانی نمیشی من هم تنبلی کردم

ه)انصاف داشته باشیم غیبت نکنیم حسود نباشیم

انصاف نصف ایمانه، یکی از بهترین کارها که ما میتونیم بکنیم تا کار بد نکنیم( کار بد اونی هست که همه میدون خوب نیست) اینه که کارهایی که میخواهیم فردا انجام بدیم رو بنویسیمما اگه این کارو انجام بدیم خوب نمیتونیم بنویسیم که اره من فردا فلان کار بد رو انجام میدم اصلا نمیشه ادم خجالت میکشه یا نمیتونیم بنویسیم که فردا مثلا ساعت 8 غیبت زری خانم....میتونیم بنویسیم که فردا فلان ساعت فلان اهنگ رو گوش میدم خوب انجا هم ما نمیتونیم به خودمون این اجازه رو بدیم که هر اهنگی رو بنویسیم پس اهنگی رو برای گوش دادن انتخاب میکنیم که از مطلوبیت خوبی برخوردار باشه اهنگی که ما گوش میدیم کمی از شخصیت ما رو نشان میده بالاخره این دفتری که ما داریم مینویسیم دست یک نفر میافته پس ما حتما سعی خواهیم کرد چیزهای خوب رو در درون او بنویسیم و خواهیم دید که در یک روز ما چقدر کار خوب انجام دادیم و خواهیم دید که اصلا کار بد انجام ندادیمو در اخر بیاییم گریه کنیم بله گریه خوشحالی به خاطر این که فهمیدیم مشکلات ما بر اثر چه بوده و حالا دیگه کار بد انجام نمیدیم وهیچ وقت به خاطر گناهی که کردیم گریه نکنیم برعکس وقتی که به گناه خود پی بردیم و از انجام اون کار پشیمان شدیم بخندیم چون این موضوع را فهمیدیم. تجربه ای بشه که دیگه اون کار رو انجام ندیم . البته این چند مورد تمام کارها نیست من فقط به بعض از این موارد اشاره کردم ،وقتی ما تمام این کارها میتونیم شیطان رو ببینیم میدونید شیطان و اجنه مرعی هستند و قابل دیدن ولی این ما هستیم که نمی خواهیم انها را ببینیم و پردهای جلوی چشم خودمون گذاشتیم وبا انجام کارهایی که گفتم میتونیم این نقاب رو از جلوی چشم خودمون برداریم. به امید روزی که همه ما روزی برای خود عید انسانیت بگیریم وبگذازیم فرشته ها به هم بگویند بیایید تا به شما یک انسان به معنای واقعی را نشان بدهم...

شاد باشید.

نظرات 4 + ارسال نظر
موسا جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:30 ق.ظ http://zehneziba.blogsky.com/

سلام
مطلبت رو آف می خونم .
در خصوص قالب هم اگر قرار باشه ابتدا یاد بگیرید و بعد تغییرش بدید این کمی زمان می بره .اگه بخواید من براتون یک قالب می زنم ... البته قبلش باید یک گفتگو با شما داشته باشم ... موفق باشید .
تا سلام...

مهدیه جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:10 ب.ظ http://tini.blogfa.com

سلام(:
من همیشه اولم...(;
نمی دونستم دست به قلم هم هستی(;
تو اصولا خودت خوفی واسه همین از خوبی می نویسیD:
به منم سر بزن.

علی جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:34 ب.ظ

سلام وبلاگ خوبی داری

علی جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:45 ب.ظ

وبلاگت چرته البته شوخی کردم خوبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد